وبلاگ آواز سه ساله شد

وبلاگ آواز دومین سال فعالیت خود را پشت سر گذاشت و وارد سومین سال حیات هنری خود گردید. در طی این مدت همراهی و همدلی شما دوستان و علاقمندان موسیقی اصیل و ملی ایران همواره دلگرم کننده و راهگشای ما بوده است.هر چند این نوشتار ، شایسته تر بود که به قلم دوست و همکار بسیار ارجمند من ، جناب آقای مهدی معتمد ، موسس و بنیانگذار وبلاگ آواز ، نگارش می شد ، ولی ایشان به خاطر کمبود وقت و مشغله ای که در این ایام داشتند،این امر را به بنده سپردند تا صحبتهایی با مخاطبان خوب آواز داشته باشیم.

به همین دلیل سعی می شود در این سخن خودمانی مختصر و تیتر وار مطالبی به حضور شما خوبان و همراهان آواز تقدیم شود :

 

1- راه اندازی وبلاگ آواز به سبب عشق به موسیقی متعالی ایرانی

همانطور که آقای معتمد در گوشه سمت چپ بالای وبلاگ نوشته اند جرقه ایجاد این وبلاگ به سبب عشق و علاقه ای بوده است که موسیقی ملی ما در درون ما برانگیخته است. موسیقی که ریشه در صدها سال تلاش و مجاهدت مردان و زنان هنرمندی دارد که با صداقت تمام موسیقی ما را تکامل بخشیدند و بدون وجود ابزارهای امروزی و تنها با گوش و حافظه خود، آنرا به ما رساندند.مطالعه تاریخ موسیقی ایران بر هر شیفته این مرزو بوم لازم است وهمه باید بدانند که چگونه و با چه مرارتهایی امروز به سادگی و راحتی هرچه تمام تر دل به ساز و نوای آواز ایرانی میدهیم و از آن لذت می بریم. لازم است در روزگار کنونی قدر زحمات و تلاشهای آنانکه این زحمات را متحمل شده اند بدانیم. لازم است از این موسیقی که هویت تاریخی مردم و کشور ما را تبیین میکند پاسداری کنیم و با دست  خودمان و تفکرات نادرست آنرا نابود نکنیم. از هند و چین و سایر کشورها بیاموزیم که چگونه موسیقی خودشان را که از نظر فنی به قدرت و گستردگی موسیقی ما نمیرسند، مواظبت میکنند و آن را در سطح جهان اشاعه میدهند. متاسفانه در این راه ما قصور کرده ایم و در دوره تکنولوژی کنونی این کوتاهی بیشتر شده است و با کمال تاسف باید بگویم هر روز نیز بر این راه نادرست گام برمیداریم.گسترش روز افزون موسیقی های غربی و دلزدگی از موسیقی ایرانی در بین مردم و بخصوص جوانان نشان از وضعیت نادرستی دارد که بر جان موسیقی ملی ما آمده است .

 

 

 

2-مخاطبان و همراهان همیشگی وبلاگ آواز

بدون تردید وجود شمار قابل توجهی از دوستدارن وبلاگ آواز باعث زندگی و پویایی این وبلاگ گردیده است .از یاد نمی رود در ماههای ابتدایی سال جاری که در حدود 4 یا 5 ماه وبلاگ در سکوت و سکون کامل به سر میبرد ، آمار بازدید ها همچنان در حد مناسبی وجود داشت . با توجه به صفحه پربیننده ترین وبلاگها که در سایت وبگذر شمارش میشود، به خوبی مشاهده میشود که بیش از نود درصد ایام سال این وبلاگ در صفحه اول این شمارشگر قرار داشته است و این در حالی است که این صفحه تلفیقی است از وبلاگهای دینی و موسیقیایی و البته معلوم نیست گردانندگان وبگذر موضوعات وبلاگها را بر اساس چه ملاکی طبقه بندی کرده اند و آیا بهتر نیست هر موضوعی در وبلاگها جداگانه شمارش گردد ؟

از این پس نیز وجود مخاطبان و علاقمندانی که به صورت ارائه نظر و یا پیامهای آفلاین و یا مسنجر یاهو مطالب ، نظرات و انتقادات خود را بیان میدارند بهترین طریق جهت تداوم وبلاگ آواز می باشد.

باز هم از یادم نمی رود که خانم هم وطنی  مقیم کانادا در کشوری غریب و دور ، با عشق به موسیقی ملی ایرانی و از علاقمندان وبلاگ آواز از بنده درخواست یکی از تصانیف زیبا و مشهور استاد شهرام ناظری را داشت و باعث افتخار بنده بود که با صرف وقتی نسبتا زیاد این تصنیف را یافته و برای ایشان به صورت آنلاین فرستادم.

همچنین افراد زیادی با مراجعه به بنده راه روش ورود به وادی موسیقی اصیل و نحوه یاد گیری این هنر در عرصه آواز و ساز را جویا شدند که در حد بضاعت و توان به راهنمایی آنان پرداختم .

وجود چنین ارتباطاتی از نتایج مفید وبلاگهایی است که میتواند کاهلی و سستی رسانه های عظیم تر و فراگیرتر را تا حدی جبران کند.

 

3- هم کاری وتعامل آواز با سایر وبلاگهای موسیقی

هر چند معتقدم در یکسال و نیم گذشته به شدت از همکاری و همیاری وبلاگهای موسیقی کاسته شده است ولی همچنان با برخی از مدیران وبلاگها در ارتباطیم . البته مدیران کوشاتری در این عرصه ، اقدام به دعوت حضوری از صاحبان وبلاگها کرده و جمعی را گرد هم آوردند که بسیار مایه دلگرمی است . با این حال وضعیت تعامل وبلاگهای موسیقی تا مسیر آرمانی فاصله دارد.برخی صاحبان وبلاگها فقط نظر میخواهند بدون اینکه خود نظری در سایر وبلاگها بدهند  .پیشنهاد می شود که در روز و ساعتی  مشخص و با هماهنگی قبلی وبلاگهای فعال موسیقی از طریق گفتگوی آنلاین مباحثی را که ار قبل مشخص گردیده است به گفتگو بنشینند و جهت ارتقا کیفیت و کمیت محتوای وبلاگها اقداماتی بردارند.

 

4-  ترویج موسیقی ملی از طریق وبلاگ آواز

آواز در زمره وبلاگهای وادی موسیقی ایرانی است . در این وبلاگها خبری از پاپ ، متال ، تصویر هنرپیشه ها و خوانندگان ایرانی و خارجی ، جدیدترین مدلهای و بزکهای صورت و لباس ، جدیدترین فیلمهای هالیوود ، مهیج ترین فیلمهای درام، خشن ، تخیلی ، سکس و ... که هر کدام بیشمار مخاطب دارد ، نیست. در این وبلاگها صحبت از درویش خان و میرزا قلی ظلی و نورعلی برومند و بنان و شجریان است . در این وبلاگها صحبت از گوشه دیلمان در آواز دشتی ،  مثنوی پیچ در آواز افشاری  است . در این وبلاگها سخن از کاستی های رسانه ای در امر ترویج موسیقی ایرانی است و غصه خوردن در این باب . در وبلاگهای موسیقی اصیل ایرانی هیچ ابزارموثری که دنیای حاضر  با تمام قدرت و امکان جهت القا تفکر خود از آن بهره می برد وجود ندارد.

اما با تمام وجود میگویم که درست است که هیاهوی پاپ و جاز و... در این وادی نیست ، اما  به همین موضوع مفتخر هستیم. ما علاقمندان موسیقی ملی ، به خود می بالیم که صدای بی نظیر و آسمانی ساز های ایرانی همچون سه تار و  تار ، در نهاد ما شوری جاودانه و عشقی وافر برمی انگیزد . مابرخود می بالیم که عاشق صدای بی نظیر و جاودانه  استاد بی همتای آسمان موسیقی ایران زمین ، محمد رضا شجریان هستیم. ما نیازی نداریم که از رقص و برهنگی در امر ترویج و ترغیب مخاطب استفاده  کنیم. ما نیازی نداریم که از تصویر و حرکات شخصیت ممتاز زن استفاده ابزاری کنیم. ما مفتخریم که بر پایه و دستوارت دین مترقی اسلام ، به آن نوع از موسیقی علاقمندیم که گناهی در آن نیست و با خاطری آسوده به آن گوش فرا میدهیم .

ما دوستدارن موسیقی اصیل ایرانی ، تنها نیاز به توجه مسئولین و دست برداشتن از روشها و سیاستهای نادرست رسانه ای همچون صدا وسیما هستیم که بتواند این موسیقی را بیش از اینها گسترش دهد که این امر نیاز جامعه است و رهایی از تهاجم فرهنگی که قسمت اعظم آن از طریق موسیقی  و از طریق موبایلها و سی دی ها منتشر می شود و هر روز نیز بر دامنه آن افزوده می گردد .

 

 

5- صرف وقت بسیار و  هزینه نیاز  وبلاگ گردانی

وبلاگ گردانی ، آن هم در زمینه موسیقی اصیل ، تنها عشق میخواهد و بس.  با این وصف است که ما تشنه اشاعه فرهنگ غنی ایرانی در قالب موسیقی اصیل هستیم . وبلاگ از جمله راههای مناسب این کار است . ولی همه میدانند که ارائه وبلاگ ، وقت بسیاری می طلبد . با توجه به زندگی روزمره و مشغله های فراوان به روز کردن وبلاگ نیاز به توجه و صرف وقت زیاد دارد . گردآوری مطلب ، آپلود تصاویر و فایل، پاسخگویی به مخاطبان از جمله این امورات زمان بر است. به اینها اضافه کنید هزینه ای که بایت اینترنت و تلفن باید پرداخت ، بدون اینکه این هزینه جبران شود .حتی به اینها اضافه کنید اعتراض خانواده مبنی بر اینکه چرا بیشتر وقتت را پشت کامپیوتر هستی و چرا به درس و مشقت نمی رسی؟! به اینها اضافه کنید گشت و گذار های اینترنتی و به روز بودن در امر موسیقی و یافتن مطالب نو تازه .

در هر صورت همانطور که گفته شد عامل اصلی این کار عشق است و همراهی شما . ما با این نیرو  هنوز که هنوز است دست از وبلاگ نویسی برنداشته ایم. تا اینکه بعدها خدا چه خواهد .

 

6- ... و اما سخن پایانی

سخن آخر اینکه تلاش من و جناب آقای معتمد بر این است که این وبلاگ دارای کیفیت خوبی باشد . هر چند قضاوت نهایی با شماست ولی با توجه به مراجعات فراوان و مدام علاقمندان و آمار بازدید کننده ها به نظر می رسد آواز در راه جذب مخاطب و اشاعه موسیقی اصیل  موفق بوده است .اگر کمبود وقت و وجود مشغله نبود بیشتر از اینها میشد فعالیت کرد ولی همین مقدار هم مغتنم و مفید است. این وبلاگ دست یاری به سوی همه شما دوستان دراز می کند و همانطور که قبلا هم اشاره ای شد ، افرادی که می توانند و دست در قلم دارند ، نوشته های خودشان را ارسال کنند. باب این وبلاگ به روی همه توانمندان عرصه موسیقی ایرانی باز است.

در پایان اینکه  اینکه ما عاشقانه در این راه وارد شده ایم و عاشقانه گام برمیداریم و شوری وصف ناپذیر ازموسیقی ایرانی در نهاد داریم وبوته سودای ما شعله ور از نوای آوای ایرانی است و مدام چنین است .


عشــــق شـــــوري در نــهاد ما نهاد     جان ما در بوتــــــــــه ســــــودا نهاد

 گفـــتگويــــي در نــهاد ما فــــکند        جســــــتجويي در درون مـــــــا نهاد

داســـــتان دلبـــــــران آغـــــــاز کرد      آرزويــــــــــي در دل شيــــــــدا نهاد

رمــــزي از اســرار باده کشــف کـرد      راز مســــتان جمــــله بر صحـرا نهاد

قصّـــــه خـــــوبان به نوعي باز گفت     کاتشــي در پيـــــر و در برنــــــا نهاد

از خمستان جرعه اي بر خاک ريخت     جنبشـــــــي در آدم و حـــــــوا نهاد

عقل مجـــنون در کــــف ليلي سپرد     جان وامــــــق در لـــب عـــــذرا نهاد

دمبـــدم در هــــر لباســـي رخ نمود     لحــــظه لحـــظه جاي ديگـــر پا نهاد

چون نبـــود او را معـــيّن خــــانه اي     هر کـــجا جـــا ديد، رخـــت آنجا نهاد

بر مثال خويشتـــن حرفي نــــوشت      نام آن حــــــــرف آدم و حــــــوا نهاد

حســـــن را بر ديـــدۀ خود جلوه داد      منتـــي بر عاشـــــــق شيــــدا نهاد

هم به چشـــم خود جمال خود بديد      تهمتــــــي بر چشـــــم نابينــــا نهاد

يک کرشــمه کـــرد با خود، آنچنانک:     فتنـــه اي در پيـــر و در بـــــــرنا نهاد

کـــام فرهــــاد و مــــــراد مـــا همه      در لـــب شـــيرين شـــــکر خــا نهاد

بهـــــر آشــــــوب دل ســـــــودائيان     خــــال فتنـــه بـــــــر رخ زيبـــــا نهاد

وز پــــي بـــــــرگ و نــــــواي بلبلان     رنـــگ و بــــويـــــي در گل رعـنا نهاد

فتنــه اي انگيـــخت شــوري در فکند     در ســـرا و شـــهر ما چــــون پا نهاد

تا تــــماشـــاي وصــــال خـــــود کند     نــــور خـــــدا در ديـــــده بينـــــا نهاد

تـــا کـــمال عــــلم او ظـــاهر شـــود    ايــــن همـــه اســـرار بر صحــرا نهاد

شــــور و غـــوغايي بــر آمد از جهان    حســـن او چــون دست در يغما نهاد

 

تصنیف های داریوش رفیعی (دانلود و شعر)

همانطور که در مطلب " داریوش رفیعی که بود؟ " اعلام کرده بودم چند تصنیف از داریوش رفیعی جمع آوری کرده ام که مشاهده میفرمایید.دوستانی هم که اطلاعات بیشتری پیرامون این تصنیف ها دارند لطفا در بخش نظرات اعلام کنند.

 

.....................................................................

 

2 تصنیف جدید در تاریخ 6/12/1386 به این مطلب اضافه شد

 

باد بهاری

 

باد بهاری  بر گلشن رونق هستی بخشیده

قطره شبنم بر گلها می شده مستی بخشیده

 

خوش بود اکنون مستانه با تو ره صحرا گیرم

مست طرب چون پروانه در بر گلها جا گیرم

 

تو بسی بهتری ز نرگس و ناز دیده را با رخت به گل چه نیاز؟

چون پروانه جان به هوایت در پرواز

 

آتشین گل شد فتنه انگیز ای گل من! چون فتنه برخیز

شعله آسا رقصد لاله به ساز باد با چمن ها بشنو راز و نیاز باد

 

هر طرف جلوه کنان یاسمنی  جلوه کن جلوه که خود یاس منی

چو غلغل و شور و نوا به هر چمن گشته به پا

 

بیا بچینیم گلی از هر چمنی

 

خواننده:داریوش رفیعی

 

دانلـــود

.....................................................................

 

خوابی بود و خیالی

 

خوابی بود و خیالی ما را روز وصال  

رفت از یاد و تبه شد حال آن خواب و خیال

 

روزی و دلکش و خرم بود فارغ خاطرم از غم بود

بر گل از نم فروردین، لرزان قطره شبنم بود

 

وه زان حسن و جمال ، وه زان حسن و جمال

 

جان را نشاط و مستی از روی تو بود

دل را امید هستی بر موی تو بود

 

ریزان    زشاخه سوسن ها    گلها بر سرما

لرزان    زعشق وبی تابی     هر دم پیکر ما

 

ای کاش دامانت را   از کف نمیدادم

 

چه شد آن وفا چه شد آن صفا ز چه از چشمت افتادم ؟

چو گذشته ها به برم بیا  که دهد غم بر  بادم

 

خواهم بار دیگر با تو به صحرا رفتن

غم ها از دل بردن خوش به تماشا رفتن

 

ای رفته بیا تا نروم از دست  کین زخمه غم پاره دلم بشکست

 

خواننده:داریوش رفیعی

آهنگ:مجید وفا دار

شعر: شهر آشوب

 

دانلـــود

 

.....................................................................

 

 

 

گلنار

 

گلنار، گلنار، کجايي که از غمت

ناله مي‌کند عاشق وفادارداریوش رفیعی

گلنار، گلنار، کجايي که بي تو شد

دل اسير غم ديده‌ام گهربار

گلنار، گلنار، دمي اولين شب

آشنايي و عشق ما به ياد آر

گلنار، گلنار، در آن شب تو بودي و

عيش و عشرت و آرزوي بسيار

چه ديدي از من حبيبم گلنار

که دادي آخر فريبم گلنار

نيابي اي کاش نصيب از گردون

که شد ناکامي نصيبم گلنار

بود مرا، در دل شب تار، آرزوي دیدار

تا به کي پريشان؟

تا به کي گرفتار؟

يا مده مرا، وعده وفا، راز خود نگه دار

يا به روي من، خنده‌ها بزن، قلب من بدست آر

چه ديدي از من حبيبم گلنار

که دادي آخر فريبم گلنار

نيابي اي کاش نصيب از گردون

که شد ناکامي نصيبم گلنار

(لب خود بگشا)2 به سخن گلنار

دل زارم را، مشکن گلنار

(نشدي عاشق)2 زکجا داني

چه کشد هر شب دل من گلنار

 

 

خواننده : داريوش رفيعي

آهنگساز : مجيد وفادار

آهنگ در مايه : دشتي

شاعر : کريم فکور

 

دانلـــود

 

.....................................................................

 

ادامه نوشته

نگرشی  به دو برنامه موسیقی و ذکر یک نکته

دو برنامه اصلی تلویزیون در خصوص موسیقی اصیل ایرانی ،  آوای ایرانی و با کاروان شعر و موسیقی نام دارند . آوای ایرانی به تهیه کنندگی محمدرضا جعفری دوشنبه  شب ها ازکانال 4 تلویزیون پخش میشود و به طور کلی بر دو قسمت است . قسمت اول برنامه ، اجرایی است از یکی از برنامه های قدما و بخصوص گلها که طی آن به گوشه ها و نوازندگی موسیقی آن به صورت زیر نویس اشاره میشود . در قسمت دوم برنامه ، به زندگینامه و آثار یکی از مفاخر بزرگ موسیقی ایران پرداخته  میشود و در آن معمولا از سخنان داریوش پیرنیاکان(نوازنده تار و سه تارو استاد دانشگاه تهران ) و دکتر شاهین فرهت(موسیقی دان و استاد دانشگاه) بهره گیری میشود . این برنامه دارای نکاث مثبت  زیادی است و البته دارای ایراداتی نیز میباشد. با توجه به وضعیت وااسفای موسیقی ملی ایران در تلویزیون ، وجود این برنامه نسبتا تخصصی ، غنیمتی است و باید برای همین اندک نیز شکر گذار بود . خدا را شکر که شکل  و شمایلی هر چند نامانوس از سازها نیز نمایش داده میشود که این هم جای تقدیر دارد .

 ولی ریتم کند ، عدم تنوع برنامه و همچنین عدم بهره گیری از سایر اساتیدعرصه موسیقی در شرح و تفسیر بیوگرافی مفاخر موسیقی از مواردی  است که  مورد توجه قرار نگرفته است . نکته دیگر اینکه این برنامه از شبکه ای پخش میشود که در بین شبکه ها ، از کمترین مخاطب برخوردار است  و به احتمال فراوان غیر از اهالی موسیقی ، مردم عادی و بخصوص جوانان این برنامه را نمی بینند و حتی از وجود آن نیز بی خبر هستند .

.. واما اینجا قصد بر آن است که به  دو نکته اساسی در خصوص این برنامه به آن اشاره شود .

 

1- آوای ایرانی مقهور مناسبتها

 به سبب روز شمار در چند هفته اخیر مناسبتهایی در سه شنبه روزها برخورد کرد . به همین دلیل بر اساس سیاستهای دست اندرکاران ،  این برنامه پخش نگردید . مطلب در اینجاست که موسیقی اصیل با اینکه  بنا به عقیده بسیاری که غم انگیز و حزن آور است(هر چند با این عقیده به شدت مخالفم) چرا باید پخش سریالها و بسیاری از برنامه های دیگر که از کلیت شادتری برخوردارند و در آنها موسیقی متن نیز وجود دارد همچنان ادامه یابد اما این برنامه پخش نگردد ؟ مگر جز این است که در اینگونه ایام بایستی از شادی خودداری کرد ، خوب این برنامه که سراسر ریتمی کند و حزن آور دارد .پس علت عدم پخش آن چه میتواند باشد؟  بنابر تقویم در چند سه شنبه اخیر مناسبتهایی بوده است و مشتاقان اندک این برنامه به خاطر تلقی مسئولان ،  از دیدن آن منع شدند .در حالیکه براحتی می شد در این مناسبتها از مایه دشتی و همایون که غم انگیز تر از همه  غم انگیزها هستند ، استفاده کرد  . در هر صورت این نوع نگرش درست نیست .

 

ادامه نوشته

داریوش رفیعی که بود؟

مزار داریوش رفیعی در آرامگاه ظهیر الدولهدر سال 1306در شهر بم کرمان به دنیا آمد.از 19 سالگی خوانندگی در رادیو را شروع کرد....هنر او از درد و تاملات روحی خودش مایه میگرفت.ردیفها را از خوانندگان قدیمی از جمله بدیع زاده فرا گرفت و به وسیله همین هنرمند به رادیو راه یافت. متاسفانه معلوم نیست که چرا بعضی از هنرمندان به مکیفات روی می آورند.این بلای خانمانسوز تباهی جسم و جان آنان را سبب می شود و هیچ طرفی هم از آن نمی بندند.متاسفانه عمر داریوش رفیعی هم بخاطر به دام افتادن در این بلا و بیماری کزاز خیلی کوتاه بود و در 31 سالگی در  2بهمن 1337 نقاب خاک کشید. 2بهمن امسال ،49 سال از تاریخ مرگ او میگذرد.

منبع:(تصنیف ها،ترانه ها،و سرودهای ایران زمین-انتشارات خانه سبز)

 

به همین خاطرمطلبی را آماده کردم که پیش روی شماست.لازم به ذکر است تمامی این مطلب از روی کتاب قصه شمع(خاطرات هنری اسماعیل نواب صفا)نوشته شده و نقل کننده اسماعیل نواب صفا(یکی از ترانه سرایان مشهور موسیقی ایران) است.

 

.....................................................................

 

داریوش رفیعی غنچه ای که نا شکفته پرپر شد

 داریوش رفیعی

پر از شور و شوق جوانی بود،قلبی به روشنی آفتاب داشت،وجودش سرشار از احساس بود،قامتی رسا و متناسب داشت،چهره اش،مصداق سبزه کشمیر بود که صدها دل را بزنجیر عشق کشیده بود.با لهجه غلیظ و شیرین کرمانی سخن میگفت و صداقت و پاکی در کلامش تبلور داشت.تازگی به(تهران)آمده بود و کسی او را نمیشناخت.سنین عمرش،بیش از بیست و یکی دو سال را نشان نمیداد.در حرکاتش تصنع و تکلف دیده نمیشد.

در سالهای 1326 و 1327 خیابانهای استانبول و نادری و لاله زار،مجلل ترین و آراسته ترین خیابانهای تهران بود............آن جوان سبزه روی و پر شور کرمانی، ماشین قرمز رنگی داشت و گاه از ساعت ده بامداد که گردش یا خرید یا استراحت در خیابانهای لاله زار و استانبول و نادری آغاز میشد،با اتوموبیل زیبای خود در آن خیابان ها، جولان میداد.

کمتر کسی او را میشناخت ولی بعد از سال 1327 تا 1329 که بعضی شبها در رادیو آواز میخواند،مردم به تدریج با نام "داریوش رفیعی" آشنا شدند.پدرش لطفعلی رفیعی در دوره 14 مجلس شورای ملی از شهر بم به نمایندگی انتخاب شده بود و خانه کوچ به تهران آمده بودند.

داریوش که در سال 1329 بوسیله دوست و استادش بدیع زاده بطور مستمر در رادیو ایران برنامه اجرا میکرد،سنی حدود 23 سال داشت،در دبیرستان دارائی درس میخواند ولی از سالهایی که صدای گرم و دلپذیرش او را به شهرت رساند،ادامه تحصیل را رها کرد.

به صدا و شیوه خوانندگی بدیع زاده به خصوص گشاده رویی و مهربانی او علاقه بسیار داشت و بدیع زاده هم به قدری او را دوست داشت که داریوش در واقع جزو افراد خانواده او درآمده بود و اغلب شبها و روزها در خانه استاد به سر میبرد.

 

قسمت دوم:

 

بلای شهرت و تهران مخوف

 

ادامه نوشته