دانلود تصنیف ها و زندگی نامه جلال تاج اصفهانی

در سال ۱۲۸۲ شمسی (برابر با شناسنامه) خداوند به شیخ اصفهانی واعظ اصفهانی که به "تاج الواعظین" معروف بود فرزندی عطا کرد که نامش را جلال گذاشت. شیخ اسماعیل پدر جلال علاوه بر منبر گرم و گیرایی که داشت از حنجره ای داوودی و صدایی دلنشین نیز برخوردار بود و طبق مرسوم زمان بر اثر حشر و نشر با مردم اهل ذوق زمانش با گوشه ها و ردیف های آوازی ایران نیز آشنایی پیدا کرده بود.
جلال فرزند شیخ اسماعیل هم ، صدا و حنجره را از پدرش به ارث برده بود. این موضوع را اهل خانواده همه می دانستند ولی چون جلال به احترام پدر هرگز جلوی او دهان باز نکرده بود پدر از صدای خوش فرزندش خبری نداشت. عاقبت زمان مدرسه رفتن جلال رسید. پدر او را به مدرسه ی "علمیه" سپرد. این مدرسه در بازارچهء رحیم خان نزدیک مسجد رحیم خان واقع بود با منزل شان فاصلهء چندانی نداشت.در مدرسه بخاطر صوت خوشی که جلال داشت مکبری و موذنی و قرائت کلام الله مجید را به او واگزار کرده بودند. یک روز عصر وقتی جلال نه ساله از مدرسه برمی گشت با خود اندک اندک زمزمه می کرد و این زمزمه تا نزدیک در منرل ایشان ادامه داشت. غافل از اینکه پدر بر خلاف معمول ، آن روز در منزل بود و صدای او را شنید. وقتی جلال پایش را از هشتی به داخل حیاط گذاشت پدرش او را صدا کرد. رنگ از روی جلال پرید و به لکنت افتاد. در این هنگام پدر با چهره ای گشاده و ملاطفت آمیز به فرزند گفت : «جان پدر! تو صدایت خوب است و قشنگ آواز می خوانی. من صدایت را شنیدم. حالا هم کمی برای من بخوان.» وقتی جلال با صدای لرزان اندکی برای پدرش خواند پدر دستی به سرش کشید و بوسه ای از مهر بر پیشانی اش زد و گفت : «برای آواز خواندن تنها صدای خوب کافی نیست. تو باید تعلیم ببینی

آن روزها به جلال چون فرزند شیخ اسماعیل تاج الواعظین بود "تاج زاده" می گفتند. جلال تاج زاده از نه سالگی تعلیم آواز را شروع کرد. ابتدا پیش پدرش با مقدمات و اصول ردیف ها آشنا شد و سپس پدر او را به مرحوم سید عبدالرحیم اصفهانی استاد آواز آن زمان سپرد و تاج مدتی نزد این استاد گوشه ها را یاد گرفت. پس از مرحوم سید عبدالرحیم ، پدر تاج برای اینکه او را با گوشه های سازی در ردیف نیز آشنا کند به خدمت شادروان نایب اسدالله نی زن معروف برد. تاج زمانی نسبتا طولانی در خدمت نایب اسدالله  نکته ها و ظرایف آواز ایرانی را فرا گرفت. آخرین استادی که تاج بنا به توصیه ی پدر برای تکمیل گوشه ها و ردیف ها به خدمتش رفت مرحوم شادروان میرزا حسین ساعت ساز معروف به "خضوعی" بود و تاج  پس از اتمام فراگیری نزد این استاد، دیگر در آواز سرآمد شده بود و اندک اندک در محافل می خواند و این جا و انجا همه از صوت خوش و تسلط او بر آواز سخن می گفتند.


 

اولین تجربه ی آواز خوانی با ساز

تاج در نوجوانی با مرحوم حسین خان اسماعیل زاده استاد معروف و مسلم کمانچه (دایی استاد اصغر بهاری) آشنا می شود و اولین باری که قرار بود بهمراه ساز حسین خان اواز بخواند حسین خان ساز را کوک می کند و هنوز جمله ی اول را نزده ، تاج با عجله درآمد آواز می کند.
حسین خان با لبخندی می گوید : «پسرم ، در خواندن اینقدر عجله نکن. صبر داشته باش تا من درآمد بکنم. بعد کمی بیشتر صبر کن تا چهارمضرابی هم بزنم. وقتیکه مجلس سرحال آمد و خودت هم کاملا سر ذوق آمدی شروع کن به خواندن. تازه آن وقت هم با حوصله و طمانینه بخوانتا مردم فرصت شنیدن و لذت بردن از ریزه کاریهای آوازت را داشته باشند


 

هم آوازهای تاج

تاج همیشه از آواز مرحوم سید عبدالرحیم اصفهانی و مرحوم میرزا حسین ساعت ساز (حضوعی) با تجلیل و گرامیداشت فراوان یاد می کرد و به خصوص می گفت : «صوت داوود نبی در حنجره و صدای استادم مرحوم سید رحیم تجلی می کرد و ممکن نیست کسی دیگر بتواند مانند او به این خوبی بخواند.» جز این دو نفر تاج با سعه ی صدر و مناعتی که داشت و اصولا هر خواننده ای را تشویق می کرد ، از خوانندگان همزمانش نیز از جمله به این استادان ارادت داشت و از آنان و آوازشان به نیکی یاد می کرد (این اسامی را تاج در گفتگویی که در اردیبهشت ماه سال ۱۳۵۸ داشت بر زبان آورد) : سید حسین طاهر زاده ، سید اسماعیل خان قراب ، قربان خان شاهی ، تجلی ، حاج محمد علی ، حبیب شاطر حاجی و شهاب (معروف به شهاب چشم دریده ، شاگرد حبیب شاطر حاجی که گوشه ی شهابی در دستگاه زند یا ترک به او منسوب است.)


 

کسانی که با تاج ساز نواخته اند

بی تردید بسیاری از اساتید مسلم موسیقی و نوازندگان چیره دست سازهای ایرانی با شادروان تاج اصفهانی ساز نواخته اند ، ولی می توان نام ای هنرمندان را در ردیف نام کسانی که با تاج هم نوازی داشته اند ثبت کرد :

مرحوم نایب اسدالله نی زن معروف (این استاد زمانی که تاج نزدش تلمذ می کرده به عنوان آموزش همراه آواز تاج اصهانی نی هم می زده) مرحوم شکری ادیب السلطنه استاد تار ،  مرحوم رضا محجوبی (ویولن) ، مرحوم حسین یاحقی (ویولن) ، مرحوم ارسلان خان درگاهی (تار و سه تار) ، مرحوم اکبر خان نوروزی (تار) ، مرحوم رضا خان باشی (تار) ، مرحوم سلیمان خان اصفهانی (نی) ، مرحوم علی خان شهناز (تار) ، مرحوم حسین خان شهناز (تار) ، استاد حسن کسائی (خداوندگار نی و جانشین بحق نایب اسدالله) ، استاد جلیل شهناز (نوازنده ی چیره دست تار) ، استاد علی تجویدی و ...


 

شاگردان تاج

تاج برخلاف اینکه استادان انگشت شماری داشت شاگردانش فراوان بودند. او در تعلیم ، با لطف پدرانه ای که داشت با اصرار هر کسی را که حتی دو دانگ صدایی داشت تشویق به خواندن می کرد و اغلب خودش نیز محض ترغیب شاگردان جوان و تازه کار بی هیچ ناز و افاده ای چند بیتی مناسب زمزمه می کرد. تاج با خضوع و خشوع فراوان تعلیم می داد و با روحیه ای که داشت اکثرا از شاگردانش به عنوان شاگرد نام نمی برد و از آنها به نام دوست و رفیق یاد می برد. شاگردان تاج فراوان اند و من [=استاد شجریان] بیشتر آنها را ندیده و نمی شناسم ولی در آن میان فقط با دو نفر انان آشنایی پیدا کردم : یکی آقای مرتضی شریف (قاضی دادگستری) ، از شاگردان قدیمی تاج که شیوه ی تاج را خیلی خوب دریافت کرده و به کار می گیرد ، حنجره ی توانایی دارد و پخته می خواند و شعر را بجا در آواز بکار می گیرد. یکی هم که بیش از همه و تا آخرین روزهای زندگی با تاج و در خدمت او بوده آقا علی اصغر شاه زیدی خواننده ی جوان اصفهانیست که خود به تعلیم آواز هنرجویان مشغول است و در یکی از آزمون های باربد نیز رتبه ی اول شده است.

 
               

 



عده ی زیادی هم غیر مستقیم شاگرد تاج بوده اند. این عده از راه صفحات و نوارهای تاج با سبک آواز او آشنا و روش او را در آواز تعقیب کرده اند که از این میان می توان به خواننده ی خوش صدای معاصر آقای حسین خواجه امیری (معروف به ایرج) اشاره کرد.

 

روحیه و خلقیات تاج

شادروان مردی سلیم النفس و با مناعت طبع بود . هرگز در طول مدت زندگی اش به خاطر مال دنیا و زندگی اش به کسی کرنش نکرد و این خاطر مدح کسی را نگفت. او از همه تعریف و تمجید می کرد و همه را با نام خیر یاد می کرد. شاید کسی به خاطر نداشته باشد که او حتی یکبار از کسی گلایه ای بکند و از کسی بد بگوید. او حتی اگر از کسی رنجش می دید و خاطرش آزرده می شد این رنج و آزردگی را با سکوت بزرگوارانه ای تحمل می کرد.تاج از استادانش با احترام فراوانی یاد می کرد و با دوستانش به مهربانی و عطوفت رفتار می کرد.


 

خانواده ی تاج

شادروان تاح در زندگی یک همسر اختیار کرد و همیشه از او به عنوان کدبانو ای خانه دار ، مهربان و دلسوز که موجب گرمی کانون خانوادگی است نام می برد. خداوند به تاج شش همسر عطا کرد. چهار دختر به نامهای تاجی ، پروین ، هما ، پروانه و دو پسر به نامهای همایون و جمشید.


 

سرانجام در روز ۱۴/۹/۱۳۶۰ دار فانی را وداع گفت و به دیدار حق رفت. در شب سومین روز فوت او عده ی کثیری از مردم هنر دوست و هنرمند اصفهان شرکت داشتند طوری که فضای مسجد به طور مداوم پر و خالی می شد.در آن شب کسایی نی می زد و گریه می کرد. همراه ناله های نی همه شیون می کردند.در همان حال استاد دکتر شفیعی به مناسب حال حضار مجلس خطاب به تاج گفت :

 

 

 

سلک جمعیت ما بی تو گسسته ست زهم
ما که جمعیم چنینیم تو تنها چونی

                         جلال تاج اصفهانی / وبلاگ خبری موسیقی سنتی

         

                         زندگی نامه برگرفته شده است از وبلاگ کرشمه

                                       

علیرضا قربانی،خواننده ای باصدایی زیبا و دلنشین وآلبوم فصل باران

      جدیدترین اثر علیرضا قربانی که توسط مجید درخشانی آهنگسازی شده ،با نام فصل باران مدتی است به بازار آمده است.  علیرضا قربانی با دو آهنگ شب دهم و کیف انگلیسی خود را به مشتاقان موسیقی اصیل معرفی کرد و اتفاقا مورد توجه و علاقه بسیاری از مردم قرار گرفت . ملودی بسیاری زیبا و دلنشین این دو آهنگ وزنه ای برای هر دو سریال به حساب می آمد به طوریکه بخش مهمی از جذابیت سریال های یاد شده به این دو  قطعه مربوط گردید .وی پیشتر نیز آلبوم دیگری تحت عنوان اشتیاق روانه بازار کرده است .

      علیرضا قربانی خواننده ای توانا با صدایی بسیار دلنشین است . گستره صدای وی تا حد قابل قبولی میتواند انواع تن ها را اجرا نماید . تحریرهای  موجود در هر دو آلبوم و به خصوص فصل باران، نشان از قدرت حنجره وی میدهد که چگونه میتواند اشعاری را که به قافیه یا ردیفی با کلمات زیر (مانند کلمه نیست ) ختم میشوند استادانه عرضه نماید. نکته بارز در این مورد ، اینکه علیرضا قربانی اشعاری را برگزیده است که به همین منوال به ردیف شعری "نیست" ختم میشوند. قطعا میدانید اجرای تصنیف و آواز با این ردیف کاری سخت و مشکل است که قربانی به خوبی از عهده این کار برآمده است.

 

ساقيا درساغرهستي شراب ناب نيست  وآنچه درجام شفق بيني بجزخوناب نيست 
جلوه صبح وشكــــــــرخند گل وآواي چنگ  دلگشاباشدولي چون صحبت احباب نيست 

زندگي خوشـــــتربوددر پرده وهم خــــيال  صبـــــح روشن راصفـاي سايه مهتاب نيست 

گر تراباماتعلق نيست ماراشوق هست    ور ترابي مـا صبوري هست ما را تاب نيست

                                                                                         (رهی معیری)

 

در آواز بیداد  هم که با سه تار اجرا شده است میتوان به شعری با همان خصوصیت یاد شده از سعدی اشاره کرد که قربانی به نحوی شایسته آنرا میخواند.

 

خـــوشتر از دوران عشق ايام نيســت        بــــــــامداد عاشقان را شام نيست  
مــــــطربان رفتــند و صوفی در سـماع        عــشق را آغاز هست انجام نيست
هرکسی را نام معشوقی که هــست        مــی برد، معشوق ما را نام نيست
سرو را با جمله زيبايي که هـــــــست        پيــــش انــدام تو هيچ اندام نيست
مستی از من پرس و شـــو ر عاشقی        آن کجا دانــــد که درد آشام نيست
باد صبح و خاک شــــيراز آتشی است        هر که را در وی گرفــت آرام نيست
خواب بی هنـــــــــگامت از ره می برد        و رنه بانگ صبح بی هـــنگام نيست
سعديا چون بت شکستی خود مباش        خود پرستی کمتر از اصـــنام نيست
                                                                                             (سعدی)

 

تصنیف فصل باران اوج قدرت قربانی در اجرای تحریرهای آوازی در یک تصنیف را نشان میدهد . وی در حد یک استاد این تصنیف را بی نقص  اجرا میکند. کار گروهی نوازندگان که با هم به اجرای این کار دست زده اند شایسته تقدیر است و نشان دهنده سرپرستی خوب درخشانی است .

به همه دوستداران موسیقی و  بخصوص به هنرآموزان آواز توصیه میشود این آلبوم را تهیه و به دقت به آن گوش فرا دهند. قطعاعلاوه بر شنیدن صدای اساتید بزرگ آواز که اغلب دوستدارن آنها را میشناسند  می توان  با شنیدن  صدای هنرمندان جوانی نظیر قربانی امیدوار بود که با تلاش و کوشش بتوان در زمینه خوانندگی مراحل را با موفقیت طی کرد.

 

 

 فصل باران/علیرضا قربانی

 

آلبوم " فصل باران " با صدای " علیرضا قربانی "

۱ . تصنیف ساغر هستی

۲ . درآمد به همرا سنتور

۳ . چهار مضراب همایون - تصنیف فصل باران

۴ . بیداد  - تار

۵ . تصنیف حتی به روزگاران

۶ . بیداد به همراه سه تار

۷ . قطعه شوشتری-تصنیف شوشتری

۸ . عشاق به همرا نی

۹ . نوروز- تار و کمانچه

۱۰. تصنیف دختر خورشید

 

در پایان میتوانید تصنیف ساغر هستی را  از اینجا بشنوید و  از صدای گرم علیرضا قربانی لذت ببرید.

 

 

تلویزیون و جفا به موسیقی اصیل ایرانی

مجموعه تلویزیونی نرگس را حتما دیده اید. تاثیر این مجموعه به قدری است که هرجا می روی در مورد این سریال صحبت میکنند و هر کسی در خصوص نقشهای متفاوت بازیگران آن اظهار نظر می نماید. نفوذ فراگیر پخش این سریال در جامعه به قدری زیاد است که احتمالا کسی نیست که در خصوص داستان آن اطلاعاتی هر چند اندک نداشته باشد. آیا به نظر شما هیچ رسانه دیگری میتوانست تا این اندازه پرقدرت وتوانا باشد که بتواند یک سوژه مورد نظر را اینگونه در جامعه اشاعه دهد و در گفنگوهای شخصی و خانوادگی مردم تاثیرگذار باشد؟ قطعا قبول خواهید کرد تاثیری که تلویزیون – ونه صدا و سیما- دارد هیچ رسانه دیگری نخواهد داشت .

...واما در سایر حیطه های مختلف اجتماعی نیز این تلویزیون است که منش و خط سیر تعلقات ذهنی و حتی سلائق را تعیین میکند . به عنوان مثال پرداختن بیش از حد به ورزش فوتبال و بازیکنان آن باعث رونق هرچه بیشتر این ورزش و شناسایی افرادی شده است که در این وادی مشغول به کار هستند. چندی پیش که استاد شجریان در یک مسابقه فوتبال در ورزشگاه آزادی به همراه پسربچه کوچکش حاضر بودند، وقتی گزارشگر تلویزیون از آن کودک در خصوص علاقمندی او به هنر و به ویِژه آواز میپرسد وی با کمال تعجب فوتبال را ترجیح می دهد. مشاهده میشود که تاثیر رسانه جمعی تلویزیون به حدی است که در خانواده هنرمندان بزرگ هم رخنه کرده و سلائق را از هنری که در آنجا وجود دارد به سمت و سویی دیگر هدایت کرده است .

بنا براین به سادگی میتوان به این مساله دست یافت که چرا موسیقی اصیل که قرون متمادی در این آب و خاک طی طریق کرده است تا به دست ما رسیده، چنین مورد بی توجهی و بی علاقگی جوانان  امروزی است . در آموزشگاههای موسیقی  گرایش هنرجویان به سمت آلات و آواز غربی  بسیار بیش از موسیقی اصیل است و این دردی است که مسئول اصلی آن رسانه پرقدرت وتوانای تلویزیون است. چرا که شناختن بازیکنان فوتبال دسته چندمی کشور هم برای اغلب جوانان در اثر نفوذ این رسانه ، کاری آسان شده است ولی علاقمندان دلسوختگان و زحمتکشان عرصه موسیقی اصیل این چنین در حسرت این هستند که تصویری از هنرمندان این وادی برای لحظاتی از تلویزیون پخش شود .

آنگاه که هنگام اجرای یک برنامه موسیقی اصیل ، تلویزیون به نشان دادن روی هم انواع و اقسام تصاویر به جز ساز و نوازنده می پردازد چه انتظاری میتوان داشت که بینندگان ساز و نوازندگان را بشناسند و احتمالا به این موسیقی علاقمند شوند؟ چگونه است که میشود از این رسانه انواع و اقسام برنامه های بی ارزش که هدایت بسیاری از آنها توسط طنزپردازان سخیف صورت میگیرد به روی آنتن برود ولی اجرای یک کنسرت موسیقی قابل پخش نیست؟ از دیدگاه معنوی نیز که نگاه کنیم تاثیر اشعار شعرای نامی کشور با صدای دلنشین و محزون خواننده میتواند در شنونده احساسات شگرفی ایجاد کند ولی معلوم نیست چرا تلویزیون برای این عواطف هم ارزشی قائل نیست؟

آیا به جز این است که کودکان و نوجوانان با دیدن اجرای زنده  ساز و آواز ایرانی به آنها علاقه مند شده  و بسیاری از آنها درصدد یادگیری برخواهند آمد و ضمن شناسایی استعدادهای نهفته میتوان آنها را از افتادن در ورطه بسیاری از اموری که اینک در جامعه به وفور دیده میشود نجات داد؟ ونکته اصلی اینکه خیلی ها به خاطر ندیدن موسیقی اصیل از تلویزیون آنرا نمی شناسند وگرنه به خوبی میتوان گرایش جامعه را از تهاجم فرهنگی به سوی هنر اصیل ایرانی سوق داد و آیا عدم وصول به این هدف نتیجه جفای تلویزیون بر موسیقی اصیل مظلوم نیست؟

دانلود آلبوم بی تو به سر نمیشود- با صدای استاد محمد رضا شجریان

با سلام

این سفارش دوست خوبمان صنم است

بشنوید و لذت ببرید.

در ضمن برای گوش کردن این فایل ها باید

برنامه real player را در کامپیوتر خود داشته

باشید. با تشکر

 
خواننده :محمدرضا شجريان
حسين عليزاده : تار
کيهان کلهر : کمانچه
همايون شجريان : تمبک ، آواز
 
  7:41  مقدمه نوا  
  8:55  ساز و آواز، درآمد نیشابورک  شعر از مولانا
  7:29  ساز و آواز، نهفت  
  8:23  کار عمل (مطرب دل)  شعر از مولانا
  5:09  ضربی نوا  
  3:00  چهار مضراب نوا  
  6:18  ساز و آواز (ره ميخانه) بيات کرد  شعر از عطار
  4:18  تصنيف (غم با طبيبان)  شعر از حافظ
  8:47  ضربي بيات کرد، تصنيف دل ديوانه  شعر از بابا طاهر
  1:03  فرود  
  7:12  مثنوي نوا (چون تو جانان منی)  شعر از عطار
  6:47  تصنيف (بي تو بسر نمی‌شود)  شعر از مولانا
 

پیانو در موسیقی ایرانی

 

نخستین پیانو در حدود سال 1185 خورشیدی (1806 میلادی) به ایران آورده شد. این پیانو که مدتها در منزل عضدالدوله، پدر عین الدوله (صدر اعظم وقت) نگهداری می شد، با توجه به امکانات حمل و نقل در آن زمان از کوک خارج شده و تنها پنج اکتاو داشت هدیه ای بود از سوی ناپلئون بناپارت به فتحعلی شاه قاجار. بعدها ناصرالدین شاه در بازگشت از سفرهایش به اروپا، چند پیانوی استاندارد به تهران آورد. در دربار، نوازنده نامدار سنتور، محمد صادق خان (سرور الملک) با توجه به اندک شباهت هایی که میان مکانیسم کار سنتور و پیانو وجود دارد و همچنین با تغییر کوک ساز، به اجرای نغمه های ایرانی با پیانو روی آورد. شماری از افراد علاقه مند هم نزد وی به نواختن این ساز پرداختند که از آن میان باید به مشیر همایون شهردار (1348-1264) اشاره کرد.


مشیر همایون در کنسرت های انجمن اخوت برنامه هایی اجرا نمود و همراه با چند تن از دیگر نوازندگان برای ضبط صفحه به لندن سفر کرد. وی بعدها در تهران هم قطعاتی به صورت تکنوازی و نیز همراه با آواز رضا قلی میرزای ظلی، فرح انگیز و تار درویش خان به روی صفحه ضبط کرد. مشیرهمایون بیشتر در مشاغل دولتی بود ولی ضمن چندین سال ریاست شورای موسیقی رادیو، ارکستری به نام «ارکستر ویژه» نیز تشکیل داده بود.

به نظر می رسد نخستین پیانونواز ایرانی که این ساز را به شیوه درست نواخته غلامرضا مین باشیان (1314-1240) ملقب به «سالار معزز» است. وی که در شعبه موزیک دارالفنون در تهران و مدتی هم در کنسرواتوار سن پترزبورگ تحصیل کرده بود قطعه ای به نام «آواز ماهور: فانتری روی موتیف های ایرانی» (Fantasie sur des motifs persan “D’Avaz Mahour”) با کوک استاندارد برای پیانو آفرید که در روسیه به چاپ رسیده است. مین باشیان دوقطعه دیگر به نام های «پیش درآمد جدید ماهور» (بر اساس نغمه ای از رکن الدین خان) و «تصنیف ماهور برای پیانو» ساخته است.

 

پس از محمد صادق خان (سرور الملک)، اجرای نغمه های ایرانی با پیانو توسط نوازندگانی چون محمود مفخم و معتمدالممالک یحیائیان ادامه یافت. مفخم در تارنوازی نیز از شاگردان آقا حسینقلی بود و به موسیقی ایرانی آشنایی کامل داشت. به نوشته روح الله خالقی در کتاب «سرگذشت موسیقی ایران»، ریز زدن با انگشتان کوچک و شست به فاصله اکتاو در اجرای موسیقی ایرانی با پیانو از ابتکارات اوست که به وسیله نوازندگان بعدی نیز ادامه یافت. مفخم در صدد بود با این کار، مضراب ریز در تار را با پیانو تقلید نماید؛ در صورتیکه این روش برخلاف سبک ویژه پیانوست که نت مورد نظر و نت یک درجه بالاترش را به طور پی در پی و با تناوبی کمابیش تند به نام تریل به اجرا در می آورند.

محمود مفخم شاگردانی تربیت کرد که از میان آنها مرتضی محجوبی و حسین استوار به شهرت بیشتری دست یافتند. مرتضی محجوبی (1344-1279) در ده سالگی، عارف قزوینی را در کنسرتی همراهی نمود. وی از نخستین تکنوازانی بود که برای اجرای برنامه به رادیو تهران دعوت شد. «سبک نوازندگی او در پیانو به نحوی بود که تزیینات و تکیه های خاص موسیقی ایرانی را به خوبی نمودار می سازد و به ویژه ملودی هایی که با دست راست می نواخت واجد حالت های خاص آوازهای ایرانی است.»1 از محجوبی علاوه بر نواخته های گوناگون، بیش از بیست ترانه نیز برجای مانده است که از آن میان «کاروان» (با شعر رهی معیری و صدای غلامحسین بنان) بسیار معروف است. ظاهرا تنها نوازنده ای که به طور جدی از آموزش های محجوبی بهره گرفته فخری ملکپور است که از او یک کاست تکنوازی پیانو نیز منتشر شده است.

 

نوازندگانی که از آنها سخن گفته شد معمولا برای اجرای موسیقی ایرانی با پیانو کوک استاندارد ساز را تغییر داده و آهنگ های ایرانی را دودستی ولی به صورت تک صدایی می نواختند. بعدها جواد معروفی که علاوه بر موسیقی ایرانی با موسیقی کلاسیک غرب نیز آشنایی داشت برای اجرای موسیقی ایرانی با پیانو (بیشتر با کوک استاندارد) از دست چپ خود برای اجرای آکوردهای مناسب استفاده نمود و سبک تازه ای را در پیانونوازی ایرانی پدید آورد. وی ردیف موسیقی ایرانی را برای پیانو تنظیم کرد که نت آن همرا با اجرای معروفی در شش کاست منتشر شده است.

 

انوشیروان روحانی و اردشیر روحانی - شاگردان شاخص جواد معروفی - که در هنرستان موسیقی ملی نزد وی آموزش دیده بودند نیز به اجرای آهنگ های ایرانی به سبک خاص خود ادامه دادند و آثاری نیز با الهام از دستگاه های موسیقی ایرانی آفریدند. فعالیت انوشیروان روحانی البته بیشتر به ساخت ترانه برای خوانندگان متعدد و یا اجرای همان آثار با پیانو معطوف شد ولی اردشیر کار نوازندگی را به گونه ای جدی تر پی گرفت. او فراگیری پیانو و آهنگسازی را به ترتیب نزد امانوئل ملیک اصلانیان و توماس کریستین داوید ادامه داد و علاوه بر ساخت یک کنسرتو پیانو به نام «شُلیل» با الهام از ترانه های محلی که در سال 1352 به وسیله ارکستر انجمن ژونس موزیکال ایران به رهبری علی رهبری اجرا شد، دو آلبوم نیز به صورت تکنوازی پیانو همراه با محمد اسماعیلی (تمبک) اجرا و منتشر ساخت.

افلیا پرتو و مهین زرین پنجه از دیگر شاگردان جواد معروفی هستند که به فعالیت های محدودی در این زمینه مشغولند. حمید و سعید دیهمی نیز که نزد انوشیروان روحانی آموزش دیده اند در کالیفرنیا به فعالیت پیگیر در این زمینه مشغولند و رامین ذوالفنون نیز (در همان منطقه) با تغییر کوک پیانو آثاری به ضبط رسانده است که بیشتر با ساکسیفون حافظ مدیرزاده همراه است.

 

مرتضی محجوبی

 

پس از انقلاب 1357 با توجه به دگرگونی های وسیع در عرصه های فرهنگی و به ویژه موسیقی، اجرای موسیقی ایرانی با سازهای غربی همچون پیانو بسیار محدود گشت و از اواخر دهه 1370 نیز فعالیت در این زمینه، عموما با افت شدید کیفی دنبال شد.

 

افزون بر نوازندگان فعال در این زمینه از آغاز تا کنون، شماری از آهنگسازان ایرانی که تقریباً همگی در اروپا و آمریکا تحصیل کرده بودند قطعاتی برای پیانو آفریده اند که گرچه بیشتر در سبک های کلاسیک یا مدرن غربی ساخته شده ولی از رنگ و بوی ایرانی هم برخوردار است. از آن جمله باید به امین الله (آندره) حسین، فریدون فرزانه، مرتضی حنانه، هرمز فرهت، هوشنگ استوار، علیرضا مشایخی، شاهین فرهت، مهران روحانی، ایرج صهبایی، سعید شریفیان، کیاوش صاحب نسق، امیر مهیار تفرشی پور و ... اشاره کرد.

 

در اینجا همچنین باید یادی کرد از آلفرد ژان باتیست لومر (Alfred Jean-Baptiste Lemaire) ، استاد فرانسوی شعبه موزیک دارالفنون و چهره ای موثر برای شناساندن موسیقی غرب به ایرانیان که در اواخر سده نوزدهم میلادی به دستور مظفرالدین شاه قاجار و با یاری شماری از شاگردان شعبه موزیک دارالفنون همچون ارسلان ناصر همایون در مجموعه هایی مانند «آواز و تصنیف ایرانی» (Avaz et Tasnif Persans) تعدادی از نغمه های ایرانی را برای پیانو تنظیم کرد. بسیاری از کارهای پیانوی او در همان دوران در تهران و پاریس به طور محدود به چاپ رسید.

 

از دیگر آهنگسازان غیر ایرانی که از آنها آثار پیانویی بر پایه موسیقی شرق-ایران در دست است می توان به جرج ایوانویچ گوردیف (Georges Ivanovitch Gurdjieff)، آلبرت کتلبی (Albert W. Ketelbey) ، و شارل کوشلین (Charles Koechlin) اشاره کرد و بررسی آثار آنان مجال دیگری را می طلبد.

 

زندگی نامه علیرضا افتخاری

                                                      

علیرضا افتخاری مهیاری در روز دهم فروردین ماه هزارو سیصد و سی و هفت در شهر هنر ؛ اصفهان دیده به جهان گشود . وی از همان کودکی بسیار خوب و رسا می خواند .

استاد نخست ایشان ؛ استاد طباطبایی نوازنده ی روشندل ویولون بودند که به پیشرفت افتخاری کمک های شایانی نمودند.به طوری که صفحاتی از افتخاری در نوجوانی توسط شرکت رویال در استودیو طنین ضبط شد.

اما وقتی در 14 سالگی نزد استاد تاج اصفهانی  ؛ افتخار شاگردی نصیبشان شد , استاد ایشان را از خواندن و ضبط صفحه بر حذر داشتند و یادگیری کامل ردیف ها را از وی خواستند.

افتخاری با پشتکار و علاقه خاصی فرموده های استاد را آویزه ی گوش خود می کرد و سعی می کرد که بیشترین بهره را از وجودشان ببرد .

استاد تاج اصفهانی علاوه بر منابع عظیم قرنها موسیقی ایرانی ؛ دارای منش های اخلاقی نیکویی هم بودند که زبانزد خاص عام است و یکی از آموخته های تاج به تمامی شاگردانش در وهله ی اول  همین منش های اخلاقی بود.

شاگردی استاد بزرگی چون تاج اصفهانی نقطه عطفی در زندگی هنری افتخاری بود به طوری که افتخاری موفقیت هایش را مرهون استاد تاج می داند و از ایشان همیشه به احترام و نیکی یاد می کند .

در سال 1357 با حضور بزرگانی نظیر دکتر صفوت ؛ دکنر فروغ ؛ استاد شهنازی ؛ استاد تجویدی و ... در آزمون باربد موفق به کسب رتبه نخست گردید.

« استاد شهنازی دستش را روی دوشم گذاشت و فرمود که مواظب خودت باش تو دیگر خواننده ی این کشور شدی. من هم زانو زدم و دست ایشان را به احترام بوسیدم. »

اینها خاطرات افتخاری از آن دوران است .

در سال 1360 که استاد تاج به دیار باقی شتافتند؛ افتخاری به نزد استاد دادبه رفت . استادی که علی رغم اینکه استاد معروفی در زمره موسیقی ایران نبود، اما دارای گوش و هوش موسیقایی قوی بود و سهم به سزایی در احیای دشتستانی داشت .

استاد دادبه با افتخاری آواز و دو بیتی محلی و نیز صدا سازی کار کرد .

افتخاری در سال 63-62 آلبوم آتش دل را به یاد استادش ؛ تاج اصفهانی خواند . در حالی که در سنین جوانی بود.

وی در همین سالها نزدبزرگانی  نظیر استاد کسایی  و استاد شهناز و استاد شجریان هم کسب علم می کرد به طوری که در مورد استاد کسایی نقل قولی از افتخاری در زیر آمده است :

« روزی با استاد کسایی سه گاه کار می کردیم و استاد از اول سه گاه ؛ خیلی تشنه بودند اما تا آخر سه گاه این عطش پابرجا بود و همچنان ادامه می دادند.»

افتخاری در سالهای اولیه دهه شصت ؛ اجراهای خصوصی نیز به همراه اساتیدی نظیر : کسایی ؛ بدیعی ، بیگجه خانی و شهناز داشتند . البته این آثار تک نسخه ای هستند و هیچگاه منتشر نشدند.

در سال 64-63 با آوازی به نام قصه گیسو در ماهور و با نی کیانی نژاد در فیلم امیر کبیر صدای ایشان از تلویزیون پخش شد.

افتخاری بعد از آتش دل بنا به فرموده مرحوم پدر ، تا سه سال نخواند و بعد از سه سال با موافقت آن مرحوم کارهایی نظیر راز و نیاز با استاد حسین علیزاده و مهروزان با استاد کیانی نژاد را اجرا نمود.

اواخر دهه شصت با کنسرت های پیاپی در کشورهای مختلف مصادف بود و از این کنسرت ها می توان به کنسرت راه ابریشم در 28 شهر و کنسرت آلمان (مقام صبر به همراهی استاد مشکاتیان) و ... اشاره کرد .

در یکی از همین کنسرت ها در ونکور کانادا شایعه بمب گذاری در سالن سبب شد که ایشان به مدت 6 ساعت بدون امکانات صوتی در فضای آزاد برنامه اجرا کند که خود افتخاری  هم از 6 ساعت خواندن پیاپی هنوز متعجب است آن هم بدون امکانات صوتی !

افتخاری در سال 69-68 در ژاپن با عارفی آشنا می شود که در پی این آشنایی به ختن چین نزد ایشان رفته و در آنجا عرفان و سلوک عرفانی را تجربه می کند . به طوری که در بازگشت ؛در آثارش تحول پیدا می کند و احساساتش در حین خواندن کاملاً تغییر می کند .

ناگفته نماند که افتخاری اولین کسی بود که بعد از انقلاب ، اشعار حافظ را به صورت ترانه و تصنیف خواند . تصانیفی نظیر : روز هجران ، نفس باد صبا و ...

در اوایل دهه هفتاد با ارائه آثاری نظیر نازنگاه ، نیلوفرانه ، سروسیمین ، یاد استاد و ... تبدیل به چهره ای شناخته شده در نزد مردم گردید.

در همین سالها در برنامه تماشاگه راز به همراهی اساتیدی نظیر جلال ذوالفنون ، بهزاد فروهری ، شهریار فریوسفی و ... به ارائه آثاری بداهه خوانی و نیز قطعات ضربی نمود که نمونه ای از این آثار در آلبوم مستانه و شب عاشقان بعدها عرضه شد .

در اواخر دهه هفتاد نیز کنسرت ها از سر گرفته شد اما این بار در کشورهای اروپایی و آمریکای شمالی که نمونه ای از این کنسرت ها ، کنسرت لندن است که آلبوم آن اخیراً منتشر شده است .