سال نو مبارک

به فاصله چند ساعت مانده به تحویل سال ۸۷ ، فرا رسیدن سال نو را خدمت شما تبریک عرض میکنم و آرزوی سالی پر بار برای شما دارم.


تصنیف بهار دلکش با صدای استاد محمد رضا شجریان

 

بهار دلکش رسيد و دل به جا نباشد
از آنکه دلبر دمي به فکر ما نباشد
در اين بهار اي صنم بيا و آشتي کن
که جنگ و کين با من حزين روا نباشد
صبحدم بلبل بر درخت گل به خنده مي گفت

نازنينان را، مه جبينان را، خدا وفا نباشد
اگر که با اين دل حزين تو عهد بستي

حبيب من، آخ با رقيب من چرا نشستي
چرا دلم را، عزيز من، از کينه خستي
اگر که با اين دل حزين تو عهد بستي

عزيز من، آخ با رقيب من چرا نشستي
چرا دلم را، حبيب من، از کينه خستي
بيا در برم از وفا يک شب اي مه مخشب
تازه کن عهدي، خدا، که بر شکستي
بيا در برم از وفا يک شب اي مه مخشب
تازه کن عهدي، جانم، که بر شکستي

 

دستگاه : ابوعطا

 

دانلود کنید


  

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

  

داریوش کاکاوند ، شاگرد قزوینی استاد شجریان

بعد از مدتها بنا به درخواست خیلی از آشنایان و دوستان وبلاگ و دوستان خودم و البته هنردوستان قزوینی ، توانستم مطلبی را در مورد استاد آواز خودم یعنی آقای داریوش کاکاوند تهیه و منتشر کنم.از ابتدا که بحث مصاحبه با ایشان در  ذهنم به وجود  آمد، تصمیم گرفتم سوالهایی را نوشته و آنها را تقدیم آقای کاکاوند دهم تا آنها را برای انتشار در وبلاگ پاسخ دهند. اما بعد از مشورت با خود ایشان و پیشنهاد ایشان تصمیم گرفتیم که مصاحبه های قبلی ایشان را که اکثرا در روزنامه های قزوین مانند روزنامه حدیث و روزنامه ولایت منتشر شده بود تایپ و  در وبلاگ آواز به ثبت برسانیم.در باره عکس ها هم باید توضیح دهم که عکسهایی در وبلاگ منتشر شد که جنبه عمومی بیشتری نسبت به بقیه داشت.

 

.....................................................................

 

۱. روزنامه حدیث-شماره 516-یکشنبه 5 مهر 1383مصاحبه: رضا ترنیان

 

داریوش کاکاوند متولد 1351 در حال حاضر یکی از فعالان و اساتید مسلم موسیقی آوازی در شهر قزوین است،که در سالهای اخیر چندین کنسرت موسیقی سنتی در شهر برگزار کرده اند. بر آن شدیم با توجه به خلا هنر آواز و عدم برگزاری کنسرتهای جدی موسیقی در قزوین مصاحبه ای با ایشان داشته و شما را با خود همراه کنیم.

 

.....................................................................

 

در ابتدا شرح کوتاهی از فعالیت فرهنگی  و هنری اساتیدی که با آنان سرو کار داشته اید را بیان کنید؟

 

من از ابتدا روی نوارهای موسیقی به خصوص آثار استاد شجریان از همان دوران نوجوانی و جوانی از راه شنیداری و تقلیدی آواز یاد می گرفتم ،به عنوان مثال دستگاه ماهور را از روی نوار ماهور استاد یاد گرفتم. کل کاست را از بر می خواندم بدون اینکه اسم گوشه ها را بدانم و آوازها دیگر را هم همینطور یاد گرفتم.در این بین،آثار اقبال و ظلی را نیز خیلی گوش می کردم.مدتی هم به صورت پراکنده هر جا که می شنیدم معلم آوازی هست، می رفتم و کار می کردم. اوایل که شماخت زیادی از معلمین آواز نداشتم، پیشرفت چندانی نکردم تا اینکه در سال 1373 در مراسمی که استاد شجریان نیز حظور داشتند به توصیه ایشان نزد آقای محسن کرامتی بهترین شاگرد استاد رفتم- از آن تاریخ بود که به طور مستمر هر هفته به تهران رفت و آمد داشتم و به طور دقیق ردیف استاد طاهرزاده را بوسیله ضبط نوار از ایشان آموختم پس از آنکه تمامی ردیف آوازی را یاد گرفتم،دوره مرکب خوانی را نیز با ایشان کار کردم استاد کرامتی در آموزش بسیار دقیق بودند و تمام ظرایف و دقایق ردیف آوازی را با وسواس و دقت آموزش میدادند. ونیز یک دوره تلفیق شعر و موسیقی را نیز نزد استاد دکتر حیسن عمومی گذراندم.در حال حاضر ردیفهای سازی که استاد کرامتی با همت و تلاش فراوان به صورت آواز درآورده اند را کار میکنم که به نظرم تا الان کار نشده است.

 

به نظر شما جایگاه موسیقی کلاسیک در ایران و جهان چگونه است؟

 

اگر جایگاه واقعی موسیقی را می گویید بله در حال حاضر موسیقی کلاسیک در جای خودش نیست یعنی آن ارزش و ارجی که باید به موسیقی بنهند،نمی نهند و فضا برای رشد و بالندگی موسیقی کلاسیک اصلا مهیا نیست.

در عوض بیشتر موسیقی های سطح پایین و کم ارزش مورد حمایت هستند که متاسفانه همین بی توجهی مسئولین موجب دلسردی بسیاری از بزرگان موسیقی گردیده که کنج انزوا را برگزیده اند، ولی با این حال عده ای هم هستند که با وجود تمامی موانع  ونبودن امکانات و فضای مناسب کار میکنند و برای حفظ موسیقی تلاشهای فراوان و شبانه روزی دارند. اما جایگاه موسیقی ایران در جهان، بهر حال باید بپذیریم که باز به همان علت نبود فضای رشد مناسب،عدم حمایت دولت،عدم آموزشهای صحیح و پایه و پرورش ندادن خلاقیت ها و خیلی مسائل دیگر،موسیقی ما نسبت به موسیقی سایر ملل دنیا فاصله دارد و این بدین معنا نیست که هیچ کاری نمی شود ولی کارهایی که می شود تنها فردی و خود جوش است و ما هیچ وقت نمی توانیم با این رویه از لحاظ رشد و شکوفایی به جایگاه بالایی برسیم.

 

فکر می کنید موسیقی ما تا چه حد می تواند قابلیت تلفیق با سایر ملل داشته باشد؟

 

موسیقی هر ملتی ریشه در فرهنگ،تاریخ و تمدن آن ملت دارد و این موسیقی بیان کننده غم و شادی ،احساسات و حوادثی است که در طول تاریخ بر آن ملت رفته است و در واقع میتوان گفت که هویت آن قوم و ملت به شمار می آید،بنابر این به نظر من تلفیق موسیقی ملت ها با هم تجربه موفقی نخواهد بود.البته باز پاسخ فنی و دقیق را بیشتر آهنگسازان و موسیقی دانانی که در زمینه ساز فعالیت میکنند می بایست بدهند.ولی اگر در زمینه آواز میفرمایید اصلا قابل تلفیق نیست به این دلیل که تکنیک و فرم ایجاد صوت در آواز انواع موسیقی و زبانها و حتی گویش های مختلف،تفاوت دارد بنابر این نمیتوانند با هم تلفیق شوند.

 

شما به عنوان کسی که در ردیف های آوازی تبحر کامل دارید می توانید درباره ردیف های سازی که در حال حاضر موضوع روز موسیقی سنتی است توضیح دهید و کلا شما در چه جایگاهی از این تم جدید قرار دارید؟

 

البته این که می گویید ردیف سازی موضوع روز موسیقی است،چنین نیست.تنها استاد کرامتی با دقت و ظرافت بسیار ردیف سازی را به آواز در آورده اند که قبل از ایشان کسی چنین کاری نکرده استخوب من هم مدتی است همانند ردیف آوازی،ردیف سازی را نیز با ایشان کار می کنم چون تکنیک های زیبایی در ردیف سازی است که قدرت اجرای خواننده را بالا خواهد برد.

 

می توانید به صورت مختصر از موسیقی پاپ صحبت کنید و آیا این موسیقی قابلیت تلفیق با موسیقی سنتی را دارد یا خیر؟

 

هر موسیقی طرفدارانی دارد بنابر این نمی شود منکر نوعی از موسیقی شد موسیقی پاپ هم نوعی موسیقی است.

پاپ در لغت به معنای مردمی است ولی آیا این نوع موسیقی که به نام پاپ عرضه می شود ،موسیقی مردمی است یا اینکه یک خواننده پاپ نمی بایست سلفژ (صدا سازی ) کار کند؟نباید فواصل و گامهای موسیقی را بشناسد؟ نمی بایست آگاهی نسبی از ردیف دستگاهی داشته باشد؟

ما در موسیقی پاپ باید نوعی از موسیقی را ارائه بدهیم که همه فهم و ساده شده از موسیقی خودمان باشد و صد در صد ایرانی باشد. نه به تقلید از از موسیقی غرب یا من درآوردی  بدون هیچ اصول و چهارچوبی هر آنچه که غیر از موسیقی ملی و کلاسیک باشد پاپ بنامیم و به خورد مردم بدهیم.در هر جامعه و ملتی هم موسیقی کلاسیک وجود دارد هم موسیقی پاپ. موسیقی کلاسیک به اصطلاح موسیقی خواص هم می گویند یعنی همه اقشار جامعه نمی توانند با آن ارتباط برقرار نمایند. معمولا کسانی با این نوع موسیقی ارتباط برقرار می کنند که دارای درک و شعور موسیقیایی نسبتا بالاتری برخوردار باشند در جوامع توسعه یافته میزان علاقه مندان به این موسیقی به دلیل همان انسانهای توسعه یافته بیشتر است.

با این حال برای حفظ و اشاعه موسیقی کلاسیک که موسیقی اول هر کشور است دولتهای بزرگ بودجه های قابل توجهی صرف حمایت از آن می کنند. ولی متاسفانه در کشور ما برعکس عمل میشود یعنی حمایتها و تبلیغات از موسیقی های سطحی و کم ارزش صورت می گیرد و موسیقی ملی به بوته فراموشی سپرده شده است.

 

مکتب قزوین چه جایگاهی در بین مکاتب آوازی دارد و کلا شاخص ترین خوانندگان این مکتب چه کسانی بوده اند؟

 

قزوین خواستگاه و جایگاه آواز بوده به گفته استاد مسلم آواز استاد محمد رضا شجریان دو مکتب آوازی وجود داشته ،اول مکتب عراق همان قزوین و اطراف،دوم مکتب خراسان که با انتقال پایتخت از قزوین به اصفهان در دوران صفویه خوانندگان مکاتب عراق و خراسان به آنجا می روند و از آن پس این شیوه های آواز خوانی هستند که متمایز کننده خوانندگانند.

بزرگترین خوانندگان مکتب قزوین1- ملا علی حسین قزوینی 2- میرزا حسن قزوینی 3- ملا عبدا... کریم جناب قزوینی ( استاد اقبال السلطان) و عارف قزوینی ( موسیقیدان و  خواننده و اولین تصنیف ساز ایران ) هستند. که اثری از خوانندگان فوق در دست نیست ولی به اعتقاد استاد شجریان : سید اجمد خان ساوه ای، قربان خان شاهی ، اقبال السلطان قزوینی ، عبدا... خان دوامی و مرحوم ظلی از لحاظ شیوه و خوانندگی ، تعلیم یافته مکتب قزوین بوده و به شیوه و سبک مکتب قزوین آواز می خوانده اند.

 


 

۲. روزنامه ولایت-شماره 1716 سال بیست و سوم- 28 مهر 1386 مصاحبه: صدیقه صادقی

 

 

گفتگو با یکی از شاگردان قزوینی استاد شجریان

 

 

داریوش کاکاوند

 

داریوش کاکاوند از سال 71 – 70 به صورت پراکنده نزد مربیان متعددی برای فراگیری آواز حضور داشته تا اینکه در سالهای 73 – 72 به صورت تقریبی از آماتوری درآمده و نزد یکی از شاگردان برجسته استاد شجریان به نام استاد محسن کرامتی به فراگیری دوره های ردیف ، مقدماتی و مرکب خوانی و دوره عالی پرداخت و از سال 82 موفق شد با استمرار در کار خود نزد استاد شجریان به فراگیری این رشته در مراحل بعدی بپردازد.

بر آن شدیم بدین بهانه با داریوش کاکاوند مصاحبه ای داشته باشیم تا بیشتر با او آشنا شویم.

 

.....................................................................

 

از چه زمانی با هنر آواز آشنا شدید؟

 

از همان دوران نوجوانی با گوش دادن آثار استاد شجریان با این رشته آشنا شدم به طوری که همه آثار او را گوش میدادم و برخی از آنها را از بر میکردم.

 

از چه سالی توانستید افتخار شاگردی استاد شجریان را به دست آورید؟

 

در سال 73 استاد را دیدم اما موفق نشدم نزد او بروم و این رشته از هنر را نزد وی بیاموزم لذا به توصیه خود استاد تا سال 82 نزد استاد محسن کرامتی به فراگیری آواز پرداختم تا اینکه پس از بارها مراجعه به درب منزل استاد موفق شدم او را ببینم و برایش بخوانم و از آن پس نزد خود استاد آموزش دیدم.

 

چرا استاد شجریان از دیدن شما امتناع می کرد؟

 

او فکر میکرد من یکی از دوستدارانش هستم که تنها برای دیدن او می روم اما وقتی برایش خواندم آن موقع ایشان گفتند پیشش بروم و از آن زمان تا کنون ارتباط ما ادامه دارد.

   

ادامه نوشته

موسیقی ایرانی  روح پرور و طرب آور ، موسیقی جاز خسته کننده و حزن انگیز

جمله بالا  ، در تضاد با آنچیزی است که در عرف جا افتاده است  . آنچه که ذهنیت عوام را در برگرفته است این است که موسیقی اصیل ، غم انگیز است و انسان را به یاد قرضهایش می  اندازد  . اما موسیقی  متال و راک و جاز شادی آور است . اگر به این مساله  عمیق تر نگاه کرده شود ، مشاهده میگردد که مطلب خلاف این است .  نوع موسیقی واشعار سطحی و بی پایه آن ، مورد تمسخر و انتقاد اهالی این گونه از موسیقی واقع شده است. در دراز مدت ، خستگی و آشفتگی ناشی از سر و صدای نابهنجار پاپ و راک در ذهن شنونده باقی  میماند این موسیقی ریشه ای در هویت ما ندارد ، مناسب جامعه ما نیست و عده ای که تعدادشان هم کم نیست سعی دارند به زور آنرا  در فرهنگ ما رسوخ دهند و بیشتر مناسب مجالس بزم  ، ابتذال، پارتی ها و از این نوع است . وضعیت و سوابق خوانندگان این نوع موسیقی هم که اظهر من الشمس است . آهنگسازی و خوانندگی آن هم نه توانمند و نه  طاقت فرساست .

در سوی دیگر ، موسیقی اصیل ، شادی آور و طرب انگیز است. دقیقا مخالف آنچیزی که ذکر می شود . البته شکی نیست که این موسیقی شادی مطرب و غنا را ندارد و  نمیتوان آنرا برای استفاده از حرکات موزون استفاده کرد. این ، نوعی برتری  است . شادی مورد نظر در این گفتار از این نوع نیست .

دستگاههای موسیقیایی ما ، همگی هم میتوانند شاد باشند، هم حماسی و هم غمناک .   نمونه اصلی آن در دستگاه شور ، آنجا که دشتی ، آوازی است که میتوان آنرا به صور مختلف ارائه داد . دستگاه چهارگاه دستگاهی است ماواریی و روحانی . برای مثالی ساده و ملموس تر میتوان به  شعر "مبارک بادا " اشاره داشت که در عروسی ها سالهای سال است که خوانده میشود و در چهار گاه اجرا میگردد و جزو دستگاههای ایرانی است و شاد و نشاط آور است .

 

 

ادامه نوشته

خاطراتی از موسیقیدانان - قسمت اول

خاطراتی را از کتاب " خاطراتی از موسیقیدانان " که گردآوری و تالیف آن را همشهری گرامی ام مهدی نور محمدی انجام داده برگزیدم تا مطالعه کنید و لذت ببرید به علت زیاد بودن مطالب تصمیم گرفتم آن را 2 قسمتی کنم و در هر قسمت 5 خاطره بنویسم.

 

.....................................................................

 

 

 

1.بر مزار مولانا

 

محمد موسوی میگوید:"من این شانس را داشتم که در سال 1354 به اتفاق استاد شجریان سفری به قونیه کنم.مراسم بزرگداشت مولانا همه ساله از 20 تا 27 آذر در قونیه برگزار میشود که هر شب سماع است و کشوری برنامه اجرا میکند. ترکیه ای ها معتقدند مولانا مال آنهاست و ایرانی نیست.بهر حال یک روز بعد از ظهر در هتل نشسته بودم که آقای شجریان گفت:بیا برویم بیرون کمی بگردیم گفتم:بیرون قونیه لطفی ندارد،اگر به مزار مولانا میروی من هم می آیم. گفت: برویم و رفتیم. دقیقا یادم هست آن روز قاری ایران دیر کرده بود و آقای شجریان به رایزن فرهنگی ایران گفت: من قرآن میخوانم!رایزن فرهنگی ایران با عصبانیت گفت:آقای شجریان ،با من شوخی نکنید من خودم به اندازه کافی خسته و عصبانی هستم.آقای شجریان گفت: شوخی نکردم ،جدا میروم. رفت و شرکت کرد و مدال طلا و یک جلد قرآن مجید جایزه گرفت. بعد وقتی برگشت،گفتم مدال طلا مال شما،قرآن را پشت نویسی کن بده به من.ایشان هم پشت نویسی کرد و داد به من. آنروز هم رفتم بر مزار مولانا،خیلی دیدنی است. حالتی ایوان مانند دارد،برعکس ما که مرده ها را در خاک میگذاریم ، آنها روی زمین میگذارند و رویشان به صورت حلالی آجر میچینند. مولانا در وسط، پدرش دست راست و پسرش در دست چپ است. وقتی چشمم به مقبره مولانا افتاد یک نی کوتاه در جیب بغلم بود،در آوردم و یک مخالف سه گاه زدم و شجریان خواند و چنان شوری به دل مردم افتاد که من دیدم مردم گریه می کنند و متولی آرامگاه مولانا آمد و گفت که اینجا ساز زدن بر مزار مولانا قدغن است.اما برنامه شما را قطع نکردیم چون بسیار جالب بود و بعد هم رفت و یک نی از موزه مولانا آورد و به من کادو داد و من هم نی خودم را دادم به شجریان او با نوک چاقو و خط خوبی که دارند،خطی نوشتند و دادند که بگذارند در موزه مولانا".

 

مجله عنوان-شماره8-15/3/73 مصاحبه با محمد موسوی

 

.....................................................................

 

ادامه نوشته

شما قضاوت کنید

كرم‌رضا پيريايي رئيس موسيقي صداوسيما گفته است :
 

ما در پخش موسيقي رسانه ملي، مخاطب‌محوري را پيگيري مي‌كنيم و مخاطب‌پروري را نيز مدنظر داريم.

اینكرم‌رضا پيريايي رئيس موسيقي صداوسيما افاضه را نامبرده  در نشست بررسي موسيقي رسانه و موسيقي در رسانه  که متاسفانه با حضور ، حميدرضا نوربخش مديرعامل خانه موسيقي، شاهين فرهت، اكبر آزاد، حسين يوسف‌زماني، امير بكان، مصطفي پورتراب، محمد سرير، احمدعلي راغب و تني چند از هنرمندان و منتقدان موسيقي در خبرگزاري مهر برگزار شد،  نطق نموده است .
همچنین به گزارش فارس، در اين نشست كرم‌رضا پيريايي، رئيس مركز موسيقي و سرود صداوسيما گفت: در شبكه‌هاي راديو و تلويزيوني كشور، سالانه بيش از 120هزار ساعت انواع موسيقي پخش مي‌شود.

سوال وبلاگ آواز از شما علاقمند ان موسیقی اصیل و شما دوستداران ساز و آواز ایرانی این است که آیا واقعا صدا و سیما ، توجه شمای مخاطب را در طول سالهای  گذشته جلب کرده است و آیا نمایش موسیقی اصیل ، آنچیزی است که تلویزیون پخش می کند یا خیر؟